بسم الله.


1. به استادی معرفی شدم که یک مقاله با هم بنویسیم. البته چون نابلد بودم اول مردد بودم. اما بعد از اینکه براشون شفاف کردم و قبول کردن، بقیه اش دیگه مشکل من نبود، مشکل اون بود :)


2. چند روز پیش ساعت 2 بعد از ظهر دیدم داره زنگ میزنه. گفت دکتر انگار دسترسی تون به اینترنت خوب نیست؟ گفتم چرا (حالا تو اون شرایط تمیزکار اومده بود خونه و داشتیم بلانسبت حیوان نجیب کار می کردیم). گفت یه پیام تو واتساپ دادم. گفتم الان چک می کنم. دیدم ساعت 12 پیام داده که تا ساعت 3 فلان کار رو بکن !!


3. الان یه کاری باهاش داشتم یه پیام بهش دادم توی واتساپ. یک ساعتی هست هنوز جواب نداده. به نظرم رسید زنگش بزنم و بگم:" خانم دکتر انگار دسترسی تون به اینترنت خوب نیستا"

:)))


پ ن: روزنوشت ها رو نخوندید هم نخوندید. :)


نمی از یمی هم به روز شد.