بسم الله الرحمن الرحیم


کتاب معالجات رو باز می کنم. باید سرفصل علل قی و غثیان رو بخونم (تهوع و استفراغ). شروع می کنم به خوندن. اما ذهنم میره سمت اون روزهایی که حالت تهوع اجازه نمی داد لب به چیزی بزنی. و منی که نظاره گر بودم فقط.

کتاب رو می بندم.

لپتاپ رو روشن می کنم. باید اسلاید های مبحث امراض دماغ (مغز) رو مطالعه کنم. استادی که این مبحث رو تدریس کردن چون بیمار های خاص می بینن معمولا در تدریس ها بیماری های خاص رو هم حتما میارن. اسلاید های رو ورق می زنم. میرسم به Integrative Oncology (سرطان شناسی به روش تلفیقی). همون اولش میگه شایع ترین علامت پس از شیمی درمانی fatigue (خستگی، کسالت) هست. گفته معمولا در اولین هفته ی بعد از شیمی درمانی بروز می کنه. گفته ... اما ذهنم میره سمت اون روزهایی که میدونستیم تا دو سه روز بعد از شیمی درمانی نمی تونیم بیایم خونه تون. چون حالت خوب نیست. حالا با همسفر نمیشد بیام، خودم هم نمی تونستم بیام؟ ... و منی که نظاره گر بودم فقط.

اسلاید ها رو می بندم.

فولدر عکس های مامان رو باز می کنم. هدفون رو میگذارم توی گوشم و "طعم شیرین خیال"  دال بند رو پخش می کنم. همسفر و حانیه توی سالن هستن پس خیلی نمی تونم سر و صدا کنم.

و منی که صدا رو تا آخر زیاد کردم، عکس ها رو از پشت پرده ی تار اشک یکی یکی ورق می زنم و بی صدا جیغ بنفش می کشم.