۱۱ مطلب با موضوع «کشیک» ثبت شده است

3113 کرونایی

بسم الله الرحمن الرحیم



چی بخوریم چی نخوریم؟

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چه کمکی می تونم بهتون بکنم؟

- برای پیشگیری چکار باید بکنیم؟

+ در کنار رعایت نکات بهداشتی (که جلوتر میگم)، از این فایل(کلیک) هم که یک سری از توصیه های طب سنتی هست، می تونید استفاده کنید.


داشتن علائم بیماری:

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چه کمکی می تونم بهتون بکنم؟

- سرفه میکنم و یکمی هم گلوم درد می کنه


+ چند سالتونه؟*

+ بیماری زمینه ای خاصی هم دارید؟*

+ تنگی نفس دارید؟*

+ اطرافتون کسی بوده که براش تشخیص قطعی کرونا داده باشن؟*


+ سرفه دارید؟

+ تب و لرز دارید؟ درجه دارید توی خونه؟

+ سردرد و سرگیجه؟

+ بدن درد؟

+ حالت تهوع، اسهال یا استفراغ؟



اول خواستم این پست رو هم سوال جوابی بنویسم، اما دیدم حس اش نیست و خیلی طولانی میشه :) در نتیجه پاسخ های بقیه رو گذاشتم به عهده خودتون!


اون چهار تای اول که * دار کردم، مهم ترن:

سن بالای 50 سال

بیماری خاصی مثل فشار خون، دیابت، قلبی عروقی، تنفسی، چاقی مفرط، سابقه سرطان، مصرف داروهای خاص

تنگی نفس

ارتباط نزدیک (هم خانگی) با یک فردی که کروناش قطعی شده ( نه این که فقط یه سری علائم سرماخوردگی داشته و خوب شده ها )


(1) اگه یکی از بالایی ها با حداقل یکی از پایینی ها همراه بود، حتما به بررسی بیشتر نیازه و باید به یکی از مراکز بررسی کرونا مراجعه بشه.

(2) اگه فقط یکی از پایینی ها بود هیچ کار خاصی نمیخواد

(3) اگه چندتا از پایینی ها بود به یک پزشک عمومی کلینیک های سطح شهر مراجعه بکنید.



رعایت بهداشت:

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چه کمکی می تونم بهتون بکنم؟

- من فقط یکم سرفه دارم

+ اگر سرفه یا هر علامتی داشتید، یا اینکه به پزشکی مراجعه کردید و قرار شد دوره ی بیماری رو توی خونه بگذرونید، نیازه که نکات مهمی رو رعایت بکنید:
استفاده ی فرد "بیمار" از ماسک توی خونه ( بقیه نیاز نیست)
محل خوابش جدا باشه
ظرف غذاش جدا شسته بشه
رفت و آمدش توی خونه ( سالن و اینا) تا جایی که بشه محدود بشه
در و پنجره ها باز باشه و تهویه ی خونه به خوبی انجام بشه
فاصله ی 2 متری با افراد خانواده رعایت بشه
شست و شوی دست ها توی همه ی اعضای خانواده به خوبی انجام بشه ( چیزی که مهمه اینه دست ها با دهان و چشم و بینی تماس پیدا نکنه، یا اینکه قبلش خوب شسته شده باشه. یعنی با آب و صابون در حد 20 ثانیه شسته بشه. برای یاد دادن به بچه ها می تونید بگید دعا فرج (1 بار) یا صلوات (6بار) بخونن و دست هاشون رو بشورن، تقریبا همون 20 ثانیه میشه) الکل و اینام نیاز نیست. اب و صابون کفایت می کنه


ضدعفون کردن اطراف

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چه کمکی می تونم بهتون بکنم؟

- من یک فرد جوان هستم بدون سابقه هیچ بیماری خاصی اما دو روزه تنگی نفس گرفتم

+ چیزی که خیلی مهمه اینه که خود مواد ضد عفونی کننده می تونن باعث ایجاد تنگی نفس و سرفه بشن. مخصوصا وایتکس ! برای تمیز کردن سطوحی مثل کابینت و دسته در و این ها، باید به نسبت 1 به 99 محلول وایتکس درست بشه. سر راستش اینه: توی یه بطری یک و نیم لیتری آب، سه تا دری وایتکس بریزید کفایت می کنه. بعد محتویات بطری رو توی اسپری بریزید و ازش استفاده کنید.
پس اگه الکل پیدا نکردید اتفاق خاصی هم نمی افته! چون دست ها رو می شه با صابون شست و سطوح رو هم با وایتکس رقیق شده.

+ میوه و سبزیجات رو هم توی سینک پر از آب چند قطره مایع ظرف شویی بریزید در حدی که کف کنه. 5 دقیقه میوه و سبزی داخلش بمونه کافیه. بعدش حتما آب بکشید که مایع ظرف شویی نخورید :)

+ اما نان !
نان رو هرجوری که دوست دارید بخرید و کثیفِ کثیف بیارید خونه ! فقط تا رسیدید خونه، یه پلاستیک تمیز آماده از قبل داشته باشید. نون ها رو بذارید داخلش و بذارید داخل فریزر. هر نوبت که خواستید غذا بخورید، به اندازه ی مورد نیازتون ( برای این که خشک نشه) روی اجاق گاز گرم کنید و با خیال راحت میل کنید :)

+ لباس های بیرون رو هم به یه چوب لباسی جدا آویزون کنید، نیاز نیست هر روز بشورید. فقط با لباس های منزل تماس نداشته باشن.



اگه هم سوالی داشتید که من می تونستم کمکی بکنم، دریغ نمی کنم
۵ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
آقای مهربان

3113 غیر کرونایی

بسم الله الرحمن الرحیم


(1)

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟

- ببخشید علائم کرونا چیاس؟

+ بیشتر تنگی نفس، تب و سرفه

- ممنون خدافظ ( دور و برش هم یه صدای هر هر خنده ای بلند شد و قطع کرد)

+ من: |: همین؟ تموم شد؟ :)))



(2)

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟

- ببخشید من هر موقع وایتکس استفاده می کنم دچار تنگی نفس میشم

+ خب کمتر استفاده کنید

- باشه ممنونم. خدافظ

+ :|



(3)

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟

- ما یه مریض توی خونه مون داریم که تنگی نفس داره، زنگ زدیم 115 اما گفتن با شما تماس بگیریم.

+ (بعد از این که شرح حالشو گرفتم) باید ببریدش بیمارستان.

- وسیله نداریم نمیتونیم

+ زنگ بزنید 115 و بگید که با ما تماس گرفتید و گفتیم ببریدش

- اخه ممکنه قبول نکنن. اصلا یه کاری می کنم. زنگ می زنم و به دروغ بهشون میگم که تنگی نفس داره و خیلی حالش بده تا بیان 

+ :|



(4)

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟

- درسته که می خوان از آسمون سم پاشی مون بکنن؟

+ نه شایعه اس. کرونا گرفتیم، شته که نزدیم :)))))

- :))) خدافظ



(5)

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟

- سلام من از یک ساعت پیش ته گلوم یکم میسوزه

+ چند سالته؟ علائم دیگه ای هم داری؟

- 15 سالمه. نه ندارم

+ (تو دلم : عسیسم) نه کاری نیاز نیست بکنی



(6)

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟

- آقا بیاید اینا رو جمعشون کنید

+ کیا رو؟

- بغل خونه ی ما یه قلیونی هست که مخفیانه بازه

+ زنگ بزنید 190

- ممنونم



(7)

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟

- ببخشید من چند روزه که گوشم درد میکنه

+ علائم دیگه ای ندارید؟

- نه

+ چیز خاصی نیست، برید دکتر گوش و حلق و بینی :)



(8)

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟

- سلام ببخشید اونجا 3113 هست؟
+ بله، در خدمتتون هستم
- از رادیو ( اسمش رو یادم نیست) برنامه انعکاس تماس میگیریم. میخواستیم ببینیم تجربه ی تماس با 3113 چجوریه
+ ( تو دلم: ولمون کن بابا. قطع کن بذار مردم زنگشون رو بزنن :) ). یه سری توصیه ها و اینا رو بهشون کردم


(9)

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟

- تو محله ی ما دارن چایی میدن
+ چایی داغه، اشکالی نداره، میل کنید
- اخه دارن توی لیوان شیشه ای میدن و خوب هم نمیشورن
+ زنگ بزنید 190
- زنگ زدم خیلی شلوغ بود
+ زنگ بزنید 110 بگید بیان بترسونن شون
- اگه نیومدن
+ خیلی از این مسائل بستگی به خود ما مردم داره دیگه. اگه بعضی ها رعایت نکنن و بی مبالات باشن و به حرف کسی هم گوش ندن عملا کاری نمیشه کرد. راه آخرش همو 190 هست. نهایتش شما هم نذر کنید و برید لیوان یک بار مصرف بهشون بدید :)


(10)

+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟

- ببخشید شما خدمات مشاوره هم میدید؟
+ اگه سوالی دارید در خدمتم
- من خودم روان شناسم اما توی این موضوع اخیر خیلی استرس گرفتم و نمیدونم چکار کنم.
+ ( آقا ما اومدید یکی دوتا سوال جواب بدیم، به همون نام ونشان 20 دقیقه ی تمام داشتم با تلفن باهاش صحبت می کردم و با دادن اطلاعات صحیح آرومش می کردم !)
۱۵ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
آقای مهربان

کَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً

بسم الله الرحمن الرحیم


تو کارِ نوشتن مقاله بود. سنتز و غیرِ سنتز فرقی نمیکرد براش

خیلی آدم مذهبی ای نبود.

روزی میخورد از این راه. راهی که اسمش بود غیر قانونی. و من ترجیح میدادم سراغ رزقایی که معلوم نیست چجوریه نرم.

باهم توی اورژانس که بودیم سر حرف باز شد و گفت و گفت.

گفت که پدرش امکان کسب درامد برای خونواده رو نداره.

گفت که اونه که داره کسب درامد میکنه.

گفت اونه که جهیزیه خواهرش رو جور کرده و الان داره سیسمونی برای خواهرش میخره.

گفت و گفت.

گفت و شنیدم و پیش خودم گفتم که چقدرررررر از سرِ شکم سیری تقوای توی کسب رزق رو رعایت کردم. که تو مخمصه نیافتادم که ببینم چند مرده حلاجم. که من اگه توی شرایط اون بودم کارِ بدتری نمیکردم؟

* کارش رو نمیخوام توجیه کنم. کارِ بد، بده.


اما خیلی موقع ها یه سری کارا، اعتقادا،  فکرا، مذهبی بودن و نبودنا، اخلاق خوب یا بد داشتنا ریشه توی یه جاها و مشکلاتی از گذشته مون داره که الان ما این شدیم. خود آگاه و ناخودآگاه.

مثل همون دوستم که براتون گفتم دارم زیرابش رو میزنم (کلیک). که آخرشم نزدم.


از کجا معلوم که اگه فقر از در خونه ی من میومد داخل، ایمانم از اونور نمیرفت بیرون؟


*عنوان از رسول مکرم اسلام (ص)


+ یه قسمت "نمی از یمی" هم به پیوند های وبلاگ اضافه کردم هر از گاهی اضافه میکنم بهش.

۱۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
آقای مهربان

حب الحسین یجمعنا

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جلسه دفاع از پایان نامه ام برگزار شد.
دفاع بود یا روضه نمیدونم.
شاید هم دفاع از روضه بود!

نیت روضه کرده بودم. سخنرانش که خودم بودم و مقاله ام رو ارائه دادم. مداحش هم خودم بودم. پاکت هم نگرفتم :)

اولِ جلسه رو با بسم الله و سلام به امام حسین شروع کردیم. پذیرایی هایی رو هم که خریده بودم به نیت روضه ی امام حسین گرفتم و یه نذری مختصر و مفید هم دادیم.

بابا که با ماشین پیچیدن توی بیمارستان و سوار شدم تا بریم سمت ساختمان محل برگزاری جلسه، اولین جمله بعد از سلام گفتن: حداقل امروز یه چیز دیگه میپوشیدی.
پیرهن مشکی رو میگفتن که تنم بود :)
اخه بابا نمیدونستن. مگه میشه دفاع باشه، روضه باشه، پیرهن مشکی نباشه؟
دفاع بود یا روضه نمیدونم.
شاید هم دفاع از روضه بود!

 

یه کاری رو خیلی دوست داشتم بکنم و به لطف خدا انجام دادم. دلم میخواست یکمی از خدا بگم.
به جای اینکه بگم انار این ویژگی ها رو داره، جمله ی صحیح رو به کار ببرم. بگم خدای قادر متعال این ویژگی ها رو توی انار قرار داده.
مث خدا که توی قرآنش از عسل و زنبور عسل میگه. اینا رو میگه تا یاداوری کنه بهمون کنه: "ما" به زنبور عسل وحی کردیم. زنبور رو میگه تا خودش رو بشناسونه.
منم از انار میگفتم تا خدا رو بشناسونم.

چقدر متون قدیمی طب سنتی رو که میخونم این وجه داخلشون موج میزنه. هر دو خطی که طرف نوشته اخرش گفته باذن الله تبارک و تعالی. خالق رو هم دیده. بر عکس طبِ رایجِ سکولارمون که چشمش رو روی خالق بسته. هرچند، خواهی نخواهی وقتی راجع به بدن میخونی میرسی به خالق. مگه میشه مخلوق رو دید و به خالق نرسید؟

خلاصه که جای همه خالی بود. مجلس خوبی شد.
دفاع بود یا روضه نمیدونم.
شاید هم دفاع از روضه بود!

 

داداشم میگفت الان با خیال راحت و بی استرس شب میخوابی. گفتم مگه قبلش ناراحت بودم؟
دوتامون خندیدیم :)
اخه این چرندیاتی که میخونیم و این اعتباراتی که آدما بهمون میدن انصافا استرس هم داره؟

استرس، عاقبت بخیری داره.
توی روضه روز تاسوعا بود یا عاشورا. حرف از اصحاب امام و خاتمه ی شهادت بود. با خودم میگفتم اگه بلای دنیا یهو وسط کار فیتیله ام رو بپیچه چی؟ اگه خاتمه ام بخیر نشه چی؟ اگه امام زمان بگن برو نمیخوامت چی؟
اینا ارزش داره که آدم دغدغشو داشته باشه. بقیه چیزا مهملات ذهنی و اعتبارات ذهنی هست که خودمون برا خودمون بزرگشون کردیم. منم سعی کردم به جای حرف خودمون، توی جلسه حرف خدا رو وسط بکشم. دیگه بضاعتم برای برگزاری روضه در همین حد بود.

دفاع بود یا روضه نمیدونم.
شاید هم دفاع از روضه بود!

 

+ ان شاء الله عازم مشهد الرضام. میرم که برات کربلای خودم و بقیه رو بگیرم.

+ مشهدی کسی داریم اینجا؟ خانمی به نام "بندی" میشناسین؟ ظاهرا تخصصشون در اوردن جسم خارجی از توی گلوِ و پاتوقشون خیابون مصلی س

۱۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
آقای مهربان

زیرِ آب

بسم الله الرحمن الرحیم

 

وقتی اسم زیراب زنی میاد، یه چهره ی منفوری میاد تو ذهن ادم از یه ادم حسودِ مغرور که پیشرفت های بقیه رو نمیتونه ببینه.

 

من از همین تریبون اعتراف میکنم زیراب یکی از هم دوره ای هام رو زدم و اگه خدا توفیقش رو بده میخوام تا پای تعلیقش وایسم!

 

قضیه از اونجایی شروع شد که دیدم رفتاراش انگار خیلی میزون نیست. بی حواس. بی مسولیت. یه جور خاصی! کلا که خواب بود. بخش روانپزشکی که بودیم با یکی از اساتید اومدم راجع بهش صحبت کنم، دو جمله ی اول رو که گفتم گفت اقای الف رو میگی؟ گفتم بله استاد. گفت این یه چیزیش هست. ببرش یه ابمیوه بهش بده از زیر زبونش بکش بیرون. و رفتیم. اما سفت تر از این حرفا بود. یه جورایی به وضعیت خودش هم واقف بود. میگفت میدونم افسردگی دارم اما برم پیش فلان استاد که دارو بده و خوب نشم و چی...

بعدا فهمیدم ریشه های افسردگیش عمیق تر از این حرفاس و به خوابگاه های دانشگاه برمیگرده

گذشت تا این که مادرش فوت کرد و اگه قبلا 30-40 درصد حواسش به مریض بود الان شد 5 درصد و حتی کمتر. و self care پایینش دیگه به مرز فاجعه رسید!

 

طب اورژانس که بودیم دیدم علی از تو اورژانس 2 بدو بدو اومد پیشم گفت یه مشورتی بکنم باهات؟ این الف رو چکارش کنیم؟ چطوری کمکش کنیم؟ گفتم چی شده مگه؟

گفت دیدم داد مریض و همراهش بلند شد. رفتم ببینم چی شده دیدم سوند مریض رو که میخواسته بذاره دستکش استریل پوشیده بعد سوند رو در اورده گذاشته روی پتو. و دستکش رو هم همه جاش میماله.

یه بار هم بود که مریض اینتوبه (دارای لوله تنفسی که خودش نمیتونه نفس بکشه و حتما باید یا به دستگاه وصل بشه یا یه نفر با کیسه بهش تنفس بده) رو ول کرده بود رفته بود مریض تا سر حد مرگ رفته بود.

 

بین رزیدنت ها هم که اقای الف معروفه دیگه.

 

خیلی تو فکرش بودم و مشورت میکردم که چکارش کنیم. تا این که به تصمیم اخرم رسیدم. باید جلوش رو بگیرم. نباید بذارم با این وضعیتش ادامه بده.

با اتند مسئول داخلی صحبت کردم. تا گفتم یکی از بچه ها هست که فلان طوره گفت اقای الف رو میگی؟ گفتم بله. چکارش کنیم استاد؟ و کلی توضیح دادم راجع به نگرانیم نسبت به خودِ الف و مریض هایی که بعدا میخواد ببینه.

قرار شد یه رزیدنتا یه گزارش براش رد کنه و بعدا از معاونت اموزشی پیگیریش کنن.

با یه رزیدنتا صحبت کردم زیر بار نرفت. گفت بالاخره دوتا رو میکشه و بعد یاد میگیره!

 

خیلی نگرانشم. نگران خودش. نگران خودش.

و به حول و قوه ی خدا حتما جلوش رو میگیرم و نمیذارم اینطوری ادامه بده.

 

+ چقدر زیاد، رفتارای ما ریشه توی گذشته و اثرات گذشته روی روانمون داره.

۱۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
آقای مهربان